فلسفه یکی از پرچالش ترین تعهداتی است که بشر می تواند در آن قدم بنهد و این یکی از قدرتمند ترین نظام های ذهن بشری است که از زمان قدم نهادن بر روی زمین به عنوان یک وجود خودآگاه، توسعه یافته است.

 فلسفه در روند اتفاقات تاریخ بشری در سراسر جهان به شیوه های نا محسوس و در برخی بسیار واضح و محسوس تغییر کرده است. فلسفه در تقریبا همه تمدن های بزرگ بشری نمو و یا طلوع کرده است و این یک توسعه طبیعی برای اذهانی بوده که پژوهنده و انتقادی بوده اند.


ما معمولا برای خواندن و مطالعه فلسفه از راه های مختلفی وارد می شویم. خیلی ها یا شاید تقریبا بیشتر افراد از راه معمول آن یعنی راه به واقع آسان تر آن به مطالعه فلسفه می پردازند که به طور واضح همان بخش برنامه تحصیلی است.

اما عده کمی به دلیل داشتن ذهنی پرسشگر و به دنبال یافتن جواب هایشان به فلسفه رو می آورند و وارد این جریان می شوند و بعد از فراز و نشیب هایی هیجان انگیز کشف می کنند که کتاب هایی در موضوع سوال ذهنشان وجود دارد که توسط فلاسفه نوشته شده اند.

برای بسیاری از افرادی که فلسفه رو در دانشگاه به عنوان یک رشته اصلی به پایان می رسانند فقط به جهت اقناع خود برای گرفتن مدرک هستند در واقع خیلی از دانشجوها در رشته فلسفه فقط علاقمند به تمام کردن دوره تحصیلی هستند تا کسب اعتباری کنند که در جامعه به آن نیازمند هستند.

برای بعضی هم پایان برنامه تحصیلی در رشته فلسفه معنای متفاوتی مثل رسیدن به درجات بالاتری از دانش، یک شغل عالی، یک شغل متفاوت از روتین جامعه و یا یک پیشرفت در زمینه فعالیت روزمره خواهد بود.

به هر حال این مقدمه ای بر مطلبی است که طراحی کردم تا ذهن شما رو برای درک هدف مطلبم تحریک کنم، چه دانشجوی رشته فلسفه باشید و چه یک خواننده گذرا و چه یک فرد مشتاق به موضوع، این مطلب در نهایت منجر به نتیجه گیری هایی خواهد شد که شما را علاقه مند، ذهن شما را آماده، افکارتان را به چالش و البته در مواردی ناشی از درک حقیقتی ممکن است نا امیدتان کند.


درباره عبارت "ممکن است با درک حقایقی نا امیدتان کند" هم به خدمتتان عرض کنم که برای درک و رسیدن به مفاهیم فلسفی ممکن است بسیاری از جنبه های شخصیتتان دچار تحول یا آشفتگی گردد. در بسیاری موارد شاید بپرسید معنی این گفته چیست؟ ممکن است این فقط برای تبلیغ و خودنمایی چنین چیزی گفته باشد؟

خب همین جا باید اعلام کنم برای رسیدن به مقاصد متفاوت باید خود را متفاوت کنیم یعنی در هر شیوه فکر کردن در هر موضوعی باید روش ها و عقاید را مورد بررسی بیشتر قرار دهیم.

در واقع برای رسیدن به جواب بسیاری از سوال های ساده نیاز است که از جلد خود بیرون بیاییم و بگذاریم تا با عقاید و روش های فکری دیگر آشنا شویم، این راه پر فراز و نشیب راهی است که همواره باید نظرمان را به روز رسانی کنیم.

فلسفه به واقع نمودی بیرونی از نوع نگاه ما به وقایع و جهان هستی است که باعث می شود بتوانیم برای هر پدیده جوابی قابل قبول بیابیم که ممکنم است با جواب دیگران همسان یا کاملا در تضاد باشد.

امروزه بسیاری از باور ها و اعتقادات افراد تا هجده سالگی آن قدر زیاد و گسترده شده که تقریبا می شود گفت همه احساس بیدار شدن از خواب یا درک راحت زندگی دارند اما همیشه بسیاری از این باور ها حقیقت ندارند.

معمولا افراد دوست دارند باورهایی را بپذیرند و دنبال کنند که راحت تر است و یا باعث می شود راحتتر زندگی کنند، حتی در مواقعی نوع نگاه به مرگ هم می تواند مردن را راحت تر یا زیبا جلوه دهد.

بسیاری از سوال های اساسی توسط فلاسفه پرسیده شده حال من از شما می خواهم که نگاهی از بیرون به قضایا داشته باشید تا به نتیجه برسید؛ سوال هایی نظیر:

واقعیت چیست؟

حقیقت چیست؟

دانش چیست؟

خوب چیست؟

عدالت چیست؟

آیا ذهن چیزی ورای جسم است؟

آیا ما اختیار داریم، یا فقط تحت تاثیر عوامل محیطی و شرایط یا حتی طبق یک برنامه ریزی فقط با توهم حق انتخاب دست به عمل می زنیم؟

بسیاری از افرادی که تا به حال به دنبال چنین سوال هایی بوده اند فهمیدند که برای هر کدام از این سوال ها سه چهار و یا حتی بیشتر جواب و روش فکری وجود دارد که هر کدام می تواند قابل قبول خود باشند؛ همچنین تشخیص داده اند که موقعیتی که در زمان تفکر انتقادی در این زمینه داشته اند دیگر نمی تواند به درستی عمل کند چرا که شواهد و مدارک موجود جلوی انتقاد آن ها را خواهد گرفت.

بر می گردیم به موضوع فلسفه؛ در اینجا می خواهم برایتان بگویم که چه ایده ای از فلسفه دارید.

- به این فکر کنید که، چه سوالی درباره زندگی دارید؟

نمی خواهم که در مورد سوالتان تحقیق کنید فقط می خواهم کمی به فکر فرو بروید. خیلی ساده است قلم را بردارید یا نت گوشی همراهتان را باز کنید و این سوال و جوابتان را در آن بنویسید تا در نهایت تفاوت تفکر حال و آینده را تشخیص دهید.

برای کمک بیشتر به شما می توانم چند نمونه پیشنهاد بدهم:

لیستی از حداقل پنج سوال که اکثرا ذهنتان را مشغول می کند بنویسید.

اگر منبع ناتمامی از ثروت و اموال داشتید در زندگی چه می کردید؟

فلسفه چیست؟

چطور و کجا از اصطلاح "فلسفه" استفاده می کنید؟

دیگران کجا و چگونه از اصطلاح "فلسفه" استفاده کرده اند یا می کنند؟ مثال ها را بنویسید

خوبی فلسفه چیست؟

فلسفه در آینده زندگی شما چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟

بعد از جمع آوری سوال و جواب هایتان حال از شما می خواهم که مطالب را دنبال کنید تا با هم بفهمیم که در طی بیش از دو هزار سال زندگی انسان چه پرسش های انجام شده و تاکنون به چه نتیجه ای رسیده اند.


What is the meaning of life

معنی این زندگی چیست!