در مورد وجود یک خدای واحد یا خدای متعال، موقعیت ها یا باورها و مفاهیم و تصورات مختلف وجود دارد.
بعضی فرم های اعتقادی:
یکپارچگی (یکتایی) - اعتقاد بر این است که تنها یک خدا وجود دارد.
توحید - وجود یک خدا جدا از خلقت!
وحدت وجود (همه خدایی) - یک خدا موجود در خلقت یعنی همه چیز مساوی با خدا
خدای فراگیر - جهانی هستی بخشی از خداست و این خدا بزرگ تر از جهان هستی است
چندگانگی - اعتقاد بر این است که خدایان زیادی وجود دارند
ندانم گرایی - هیچ آگاهی روشن یا قطعی در مورد اینکه آیا خدایی وجود دارد یا نه، وجود ندارد
تعریف یکپارچگی (یکتایی) و توحید
دیدگاه است که تنها یک خدا وجود دارد (به عنوان مخالف خدایان متعدد)
در اندیشه غرب (مسیحیت)، خدا به طور سنتی به عنوان موجودی شناخته شده است که دارای حداقل سه خصوصیت ضروری است:
دانایی مطلق - توانای مطلق - مهربان مطلق
به عبارت دیگر، خدا از همه چیز آگاه است، قدرت انجام هر کاری را دارد و در نهایت مهربانی است. بسیاری خصوصیات دیگر نیز مثل حضور در همه جا و همه زمان ها هم به عنوان خصوصیات مهم خدا در نظر گرفته می شود. با این حال، این سه مورد، بی بدیل و غالب سنت مسیحیت هستند. در مقابل یکتایی دیدگاهی است که همه چیز از یک ذات، یک هسته، یک انرژی هستند. جالب است که بدانید که این تفکر ها در هندوئیسم هستند.
حتی با اینکه کلمه خدا به صورت توحیدی توضیح داده می شود اما همچنان سوالات زیادی در رابطه با معنی این حرف وجود دارد.
به عنوان مثال خلق شدن چیزی چه معنی دارد؟ چطور یک چیز می تواند قدرت مطلق باشد؟
تعریف چندگانگی (شرک)
ویژگی اصلی این باور چندگانه باور به وجود الهه های متفاوت از هم است. مثل ادراک دوگانگی که توسط زرتشتیان بوده است البته گاهی هم در هندوئیسم همچین موردی مشاهده می شود. انواع بسیاری از چندگانگی وجود دارد؛ آن ها همه قبول دارند که بسیاری از خدایان وجود دارند، اما پاسخ آن ها به این باور متفاوت است. به عنوان مثال یک از چند پرستی تنها یکی از خدایان را ستایش می کند و به بندگی آن اعتراف می کند چرا که او را قوی تر و شایسته تر می داند. برای مثال، آیاواجی، تقریبا تمام خدایان را در هندوئیسم می پذیرد. (بعضی از فرقه های مسیحیت این دیدگاه را از نظر تثلیث می بینند و معتقدند که تنها خداوند پدر باید پرستش شود، عیسی مسیح و روح القدس، خدایان متمایز و کمتر هستند که شایستگی خدای پدر را ندارند که البته ممکن است به این دلیل باشد که با گروه، فرهنگ، دولت و غیره مرتبط باشد. یهودیان قدیمی هم ممکن است گاهی در این مسیر بوده باشند. البته تمایز روشن است، چرا که اکثر مردم فرهنگ خودشان را برتر از دیگران می دانند و این نیز به خداوند متعال مربوط می شود. کاتنوئیسم یا نوبت یزدانی هم اعتقادات مشابهی دارند با این تفاوت که در هر زمان بر خدای خاصی را قبول دارند.
تعریف وحدت وجودی (همه خدایی) و خدافراگیر دانی
پانتئیسم بیان می کند که خدا خود هستی و خود طبیعت است. معروف ترین همه خدا باور غرب باروچ اسپینوزا هست که البته مشخصه دقیق دیدگاهش نیاز به توضیحات فراوان برای درک شدن دارد. خدافراگیردانی یک تنوع از وحدت وجودی است که طبق آن جهان فیزیکی بخشی از خدا است، اما خدا بیش از این است. پانتئیسم یا همه خدایی را می توان به وسیله "خداوند جهان و جهان خدا است" تعریف کرد، پاننتیزیسم (خدافرگیر دانی) را می توان خلاصه کرد: "جهان است خدا، اما خدا بیش از جهان است"
نظام اعتقادات ادیان غرب برای یکپارچگی و همه خدایی حفظ می شود و اکثر آنها تئیست ها هستند که مخالف پانتیزن بودن یا خدافراگیردانی هستند. صفات خدای ادیان غربی چشمگیر است. هنگام جمع آوری تمام صفات، یک مشکل وجود دارد. سوالات در رابطه با معنای برخی از ویژگی های الوهیت و قطعا مشکلات با وجود داشتن بسیاری از صفات در یک زمان وجود دارد. با گذشت زمان، مفهوم خدایی که توسط اسرائیلی ها ایجاد شده بود، یک خدا، تکامل یافت و تأثیرات زرتشتیان را در بین النهرین و سپس یونانی ها و رومی ها در اروپا گرفت. فیلسوفان یونان با ایده کمال و منبع منفرد و همه چیز به عنوان کامل و همه چیز خوب کار می کردند. این مفهوم با خدایان عبرانی در زمان موسی ارتباط نداشت. خدای یهودیان و سپس ملت مسیحی و اسلامی این ویژگی ها را به همراه داشت:
عالی بودن - ابدی بودن - ایده آل بودن - خیرخواهی و خوبی - قدرتمند همه جانبه یا قادر مطلق - دانای مطلق - به کلی خوب - حاضر در همه جا - بسیار مهربان - عادل مطلق - عشق محض
به عبارت دیگر، اگر چیزی خوب است پس این خدای یکتا همه را در حد نامحدود در خود دارد!
مشکل: خوب داستان عبرانیان با یک موجود ازلی و ابدی که همه چیزش خوب و در حد بینهایت عالی است و عاشقانه همه چیز را دوست دارد، ناسازگاری داشت. این داستان ها راجع به خدای یگانه عبرانیان و عذاب هایی که در ارتباط با اعمالشان به آن ها وعده می داد، را در نظر بگیرید. این ویژگی ها قطعا عالی شگفت انگیز است. با این حال، آیا آن ها معنی دارند؟
چگونه خدایی که همه چیزش خوب است و همه دانستنی ها را می داند و قدرتمند مطلق است، اجازه می دهد که شر شیطان رخ دهد؟
این مسئله شر است و بخش دیگری از موضوع فلسفه در این وبلاگ این را پوشش می دهیم. در اینجا بررسی مختصر بعضی از ویژگی ها برای نشان دادن مسیری که در آن تفکر انتقادی حرکت می کند، کافی است.
دانایی و عشق و مهربانی است و در عین حال شر، درد و رنج؛ آیا چنین چیزی وجود دارد؟
این همه خوبی و همه چیز دانایی و قدرتمند بودن مطلق و در عین حال وجود شیطان اخلاقی است؟
عشق مطلق و مهربانی و بخشندگی، جایی برای مجازات ابدی وجود دارد؟ جهنم؟
همه چیز کامل است ولی در عین حال لازم است چیزی خالقش باشد؟ چرا؟ اگر خدایی وجود داشته باشد، اگر دلیلی برای خلقت وجود داشته باشد، دلیلی نیست که کامل باشد؛ زیرا نیاز و اهدافی دارد که باید انجام شود!
یک موجود معنوی نمی تواند فیزیکی باشد.
یک موجود فیزیکی نمی تواند یک موجود معنوی باشد.
یک موجود کامل نمی تواند فیزیکی باشد، نمی تواند چون موجود فیزیکی محدود است و فنا پذیر، چرا که به واسطه قوانین جهان فیزیکی همه چیز در حال تغییر است و تغییر موجب پوسیدن و از هم پاشیدن می شود.
ایده آل بودن نمی تواند فیزیکی باشد چون نیاز به زمان و فضا دارد و بنابراین باید ابتدا و انتهای آن مشخص باشد.
و یک چیز دیگر، خدایی است که به عنوان مرد نوشته شده است: خدا، پدر، هو، او که به عنوان مرد ذکر شده است. چگونه است که فکر می کنند خدا ممکن است یک مرد باشد؟ مرد بود نیازمند یک طبیعت جنسیتی است.
خدا به چه چیزی نیاز دارد تا یک مرد باشد: DNA ، کروموزوم، ژن ها، جفت کروموزوم های مردانه، اندام های جنسی! خدا باید مرد باشد ... و این به طور کلی مسخره و کاملا بی معنی است. به معنی واقعی کلمه این هیچ معنی نمی دهد. چطور می توان یک موجود معنوی خواص فیزیکی داشته باشد؟ برای اینکه خداوند به سطح فیزیکی دسترسی داشته باشد چه چیزی احتیاج دارد؟
چگونه ممکن است؟
فلسفه درباره ایده هاست و درباره علت هاست و مشاهده اینکه آیا این ایده ها و باورها معنی می دهند یا نه. بنابراین فیلسوفان به مجموعه ای از ایده ها در مورد یک خدای واحد، خدای عالی، خدای سنت یهود و مسیحی و اسلامی نگاه می کنند.
اگر خداوند قادر مطلق است نمی تواند موجوداتی را خلق کند که بدون وجود بدی و شیطان و شر متوجه ارزش خوبی های بشوند؟ اگر این امکان وجود نداشته باشد چطور او قادر مطلق است؟
اگر برای نشان دادن ارزش خوبی های نیاز به وجود شر و شیطان بوده است پس چطور است که می گویند خداوند به کلی خوب است؟
اگر دانای مطلق از اراده آزادش برای خلق شیطان استفاده کرده است و سپس این اراده را به شیطان داده تا انتخاب کند که شر باشد پس چطور می تواند تمام و کمال خوب باشد؟
بنابراین، مشکلاتی با مجموعه ای از باورهای مرتبط با یک الوهیت ادیان غربی وجود دارد.
مفهوم خدا، مفهومی ترکیبی از عقاید باستانی یهودیان و یونانی ها است و مفهوم خدای یهود با استفاده از این ترکیب های مسیحی و یونانی و رومی گسترش پیدا کرده است. خدای یهودیان به عنوان خدایی قوی و معرفت روح شناخته شده است. خدای یهودی کلیه شهرها، تقریبا تمام انسانهای زنده روی این سیاره را به قتل رسانده است! خدای افلاطون و ارسطو، فیلسوفان یونانی، به عنوان یک موجود معنوی و کامل، دیده می شود. بنابراین ایده های مسیحیان اولیه ترکیبی از ویژگی های این دو سنت با برخی از اندیشه های زرتشتیان از سرزمین های خاورمیانه به خصوص ایران است. مسیحیت به عنوان یهودیان هلنیز شناخته شده است! این بدان معنی است که ایده های یونانیان (هلنز، نجات دهنده های هلن تروی) با ایده های عبرانی ها ترکیب شده و ترکیب شده اند.
در هرگونه اکتشاف به آن چه که بسیاری از مردم به عنوان ویژگی ها یا خواص مربوط به خدا در نظر می گیرند، برخی از ایده های خود را منعکس می کنند و شاید یک یا دو مورد از آنها را در نظر بگیرند. برای یکی، برخی از ویژگی های خدایان در ترکیب، یک مشکل یا دو مشکل را ایجاد می کنند، مثل شیطان! برای بعضی دیگر، ایده هایی که مردم از خدای خود دارند بسیار جالب هستند وقتی که شما در معرض این ویژگی ها قرار می گیرید.
حالا برای کسانی که به خدای مسیحی - یهودی - اسلامی اعتقاد دارند باید به خدایی اعتقاد داشته باشند که خصوصیات ذیل را شامل باشد: بینهایت، قادر مطلق، خوب مطلق، مهربان ترین، متعالی، داناترین، ابدی و ازلی و ... چرا ؟!!
خب، چون آن ها هیچ گزینه ای ندارند یا به آن ها اعتقاد ندارند که خدا آن ها را برآورده کند، یا این که آن ها ایده های خود را تشکیل می دهند و آن ها در واقع از این سنت خارج می شوند و نمونه خوبی از سنت نسبیت طلبانه پست مدرن، قرن بیستم هستند. ادیان غرب، ایده های بسیار دقیقی درباره خدا دارند که در مرکز باورهایشان قرار دارند. این ادیان دارای آموزه های عرفانی هستند که ایمان داران باید پذیرفته باشند. در حال حاضر بسیاری از مردم فکر می کنند که آن ها در سنت یهودی - اسلامی هستند، اما در حقیقت این نیست آن ها ادیان خود را دوباره تعریف کرده اند تا با ترجیحات شخصی خود منطبق باشند. با این حال، ایده یک برتری که بیشتر مردم با مشکلات مواجه هستند و کمترین آن مشکل شیطان است. این مسئله به عنوان یک نتیجه از ترکیب اندیشه های یک خدا که در سنت عبری با ایده های کمال در آثار یونانیان (افلاطون و ارسطو) یافت می شود. مفهوم خدا در ادیان غربی منجر به برخی ایده های پیچیده می شود.
یک مشکل دیگر هم در کنار این مفهوم وجود دارد، چرا یک وجود عالی و متعالی و در حد کمال یک کیهان آفریده است؟ اگر به هر دلیلی بوده باشد که مربوط به این باشد که قرار بوده چیزی ناقص بوده باشد یا چیزی تکمیل بشود بنابراین هنوز در حد عالی نبوده و نیست!
ولی اگر دلیلی مثل تفریح و سرگرمی و بازی در این وجود بوده پس در این صورت مجموعه سوالاتی دیگر شکل می گیرد.
برای کسانی که ایده خود را به خدا نسبت می دهند تا خودشان را تغییر دهند و خدایی را به چیزی غیر از ایده کلاسیک ادیان غربی تبدیل کنند، می توانند از بعضی از مشکلات جلوگیری کنند، اما خدای آن ها خدای موسی و ابراهیم و خدای کتاب مقدس مسیحیان نیست!
آن ها که ایده های خود را از خدا دارند و اصرار دارند که آن ها حق انجام این کار را در نقض فرمان اول که خدای ادیان غربی به موسی ارائه نیز داشته باشد پست مدرنیست ها با ایده های شخصی خود از خدای شخصی خود خدای خود را قبل از خدای ابراهیم و موسی و عیسی و محمد قرار داده اند. این رایج است اما قطعا اورتودوکس نیست!
این بسیار مرسوم است که اکثر افرادی که جایگزین را انجام می دهند، نمی دانند که آن ها در مورد ماهیت خداوند اندیشه ای دارند که آن ها را در قرن های گذشته محکوم کرده اند.
مساله دیگر در رابطه با عالی بودن همه جانبه این است که آن باید تمام کمال ها را دارا باشد و اگر آزادی جزو کمال است و پس باید آزاد باشد که چیزی جز خدا باشد در واقع اگر خدا آزاد است نمی تواند کاری انجام دهد که غیر از کمال باشد یا کمتر از بهترین و حد تعالی باشد، شاید بتوان گفت این گونه خدا نمی تواند تمام در تعالی باشد.
مشکل جنسیت و خدایی
چگونه خدایی می تواند به عنوان یک موجود معنوی در نظر گرفته شود و همزمان نیاز جنسی طبیعت زن و مرد را داشته باشد (منظور جنسیت خاص موجود در سیاره زمین است) وقتی که یک طبیعت جنسی یک فیزیک طبیعی با مشخصه های جسمی مثل کروموزوم ها و اندام های جنسی تعیین می شود؟
دلایل جامعه شناختی و روانشناختی پیشنهاد می شود که چرا انسان به خدایان جنسیت مرد و زن داده است. دیدگاهی دیگر هم هست که می گوید در ابتدای وجود خدایان یک هویت مجرد نداشته اند و گاهی مرد و گاهی زن بوده اند و حتی گاها هویت جنسی سیال گونه داشته اند.
در ادامه می پردازیم به موضوع وجود خدا